نتایج جستجوی عبارت «محمد حسین کاسبی مشکانِ 1/4/1344 دبستان حسامِ مدرسه ابوریحان بیرونی 12/6/1360 ثامن‌الائمه(ع) 5/7/1360» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید احمد محمدی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
غنچه وجود احمد در آن زمانیکه غنچه‌های گل محمدی دشت و دمن را در شهرستان نی‌ریز آراسته بودند ـ20/2/1336ـ شکفت و خانه پدر و مادری مؤمن را پر از شور و شعف و شادمانی کرد. دوران طفولیت را در خانواده سپری و همراه با دیگر همسالان خود وارد مدرسه شد. تحصیلات خود را تا مقطع راهنمایی ادامه داد و پس ازآن به استخدام ارتش در آمد. دوره آموزش درجه‌داری نیروی زمینی را در رشته مخابرات با موفقیت به اتمام...
زندگینامه آزاده زین العابدین احسانی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
آزاده قهرمان، زین العابدین احسانی در سال 1308 در شهرستان نی‌ریز در خانواده‌ای مذهبی و متدین متولد شد. دوران کودکی‌ را در کنارخانواده سپری نمود. سپس وارد دبستان شد. ‌‌گواهینامه ششم ابتدایی بصورت متفرقه کسب نمود. به استخدام ژاندارمری ایران درآمده و بعد از مدتی به افتخار بازنشستگی نائل آمد. در حالیکه دوران بازنشستگی خود را می‌گذراند؛ ‌با شروع جنگ تحمیلی، ‌عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل گردید. در تاریخ 12/2/1361 در جبهه شوش به اسارت نیروهای دشمن...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پیکار مردان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به برادرمان رضا خلیلی که آموزش ارتش بیست میلیونی را در خون آغازگر شد. ریشه در خون دارد این پیکار مرد می‌خواهد کشد این کوه را بردوش مرد می‌خواهد کشد بردوش این بار رسالت را آی انسانها که غمگینید خون می‌خواهد این هنگامه پر رنج چه عاشق گونه می‌سوزند این پروانه‌های ما بگرد شعله شمع وجود امت اسلام بیا بنگر سراسر خون گرفته است خاک ایران را از آنجا، از مرز عراق آن پهنه حماسه مردان عشق آموز و تا اینجا رضا این خفته در خون چه ابری دارد...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -ظهور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
حمید... دوباره می‌آید با صورتش هنوز مدال عقیق زخم با زبانش خطبه جهاد آخرین محفوظاتش از تپه‌های آنسوی نی‌ریز خواهد آمد از تپه‌های ماسه که آنجا ناگاه درخت حادثه گل کرد و شقایقهای سرخ بر صورت و سینه حمید گل داد بهت نگاه دیر باور حمید هنوز هم در تپه‌های آنسوی نی‌ریز احساس درد را به تأخیر می‌سپارد خون را هنوز حمید از تنگچین پیراهن باور نمی‌کند پس دوستم "علی" چرا در رکاب ناله نکرد؟ آیا عقاب پیر حادثه تا زنده‌تر زمهر رفیقم بود که پیشتر زناله او بر سینه در دلم بنشست ؟ آیا "عباس"، "...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید اسحاق ولی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اسحاق ولي زاده »
بسم الله الرحمن الرحیم این چند کلمه وصیتنامه را برای چندمین بار می‌نویسم. با کمال صحت و سلامتی جسمی و روحی این جانب اسحاق ولی‌زاده فرزند ابراهیم، شماره شناسنامه 10، صادره از مشکان نی‌ریز. بنده در حدود هشتاد هزار تومان بدهکارم که تمام آن در دفتر حساب بنده نوشته شده و خانواده بنده از آن کاملاً باخبرند و اول از اموال بنده بدهی مرا بدهید و بپردازید. وکیل و وصی من خود همسرم است تا بچه‌ها کبیر شوند انشاءالله....
در وصف شهید
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
از دیار کربلا آمد شهید دیگری رحلت پیغمبر و قتل امام مجتبی است در چنین روزی رسدبهرشهیدان میهمان‌ بس سعادتمند باشد این شهید راه حق قامت بابش خمیده از فراق این جوان کاکلش غرق بخون‌پیکرش صد پاره پاره رفته اندر جبهه تا سازد ادای دین خود رهبرش پیرجماران وهدف کوی حسین خوش‌‌خریداری نمودندی متاع این جوان‌ همره‌ خود این ‌شهیدغرقه‌درخون میبرند من ندانستم که نام این شهیدراه حق، هرچه‌باشد او شهیداست‌و‌شهیدان‌زنده‌اند محمود توکل عاشقان از جان و دل...
شهدا سال 64 -نامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
چه زیباست لحظه‌ای که تفنگ از زمین کنده می‌شود و به سوی دشمن نشانه می‌رود. چه زیباست لحظه‌ای که دشمن را ذلیل و خوار به اسارت می‌گیریم. چه شیرین است هنگامی که در خون خود می‌غلطیم و با شهد شیرین شهادت سیراب می‌شویم. شهادت مانند مادری است که تنها فرزندش را در آغوش می‌کشد. شهادت حد نهایی تکامل انسان است. خدایا! ما به سوی شهادت می‌رویم و به سوی تو پرواز می‌کنیم، ای خدا! ترا به خون شهیدان...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامعباس زارع
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
دریکی از روزهای زیبای خداوند، در شهرآبادان، سال ۱۳۴۵ در میان خانواده‌ای مسلمان و متدین چهره کودکی دل‌نشین فضای خانه را نورانی کرد. نام او را «غلام عباس» نامیدند تا با اقتدا به سپه دار کربلا در آینده‌ای نه‌چندان دور برای دفاع از راه حسین (ع) بی‌مهابا از تن و جان بگذرد. غلام عباس دوره ابتدایی و راهنمایی را در آبادان پشت سر گذاشت و سپس ترک تحصیل‌کرده و مشغول کار شد. در کنار کار و مشغله‌های روزمره...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه مفقودالاثر غلامرضا هیبتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از غلامرضا میگوییم، از او که فرزند رشید و رنج‌کشیده روستا بود از او که صلابت و استواری را از کوه‌ها و سخاوت و مهربانی را از دشت فراگرفته بود. وقتی مرزوبوم کشورش را مورد تجاوز دشمن دید، مردانه پای در میدان نبرد گذاشت و رسم بیگانه‌ستیزی ایرانی را به نمایش درآورد. پیامش به متجاوز این بود که ایرانی شیعه علی (ع) اجازه ورود خفاشان شب‌پرست را به دیار ولایت و نور نخواهد داد. غلامرضا، یکم تیرماه سال...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید یعقوب امینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد يعقوب اميني »
ان ا لله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه. خداوند جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است. به نام خدایی که در کلیه کارهای خیر مرا راهنمایی کرده و از اعمال و کارهای زشت مرا باز می دارد. به نام خدایی که انسانها را با اخلاق و صفات نیک و بد به وجود آورد. به نام خدایی که خیر و شر را به انسان الهام کرد. ای خداوند بزرگ قادر متعال! سپاست...